کشور تجاوز دیده ما و لزوم محکومیت تجاوز به اکراین : حمید شیرازی
تهاجم نظامی روسیه به اکراین و یا به تعبیر روس ها عملیات ویژه نظامی، ناگهان جهان را در بهتی بزرگ فروبرد. قاره اروپا که در قرون 18 و19 20 میلادی شاهد جنگ ها و سلاخی های زیادی بوده - که تا قبل از ان از نظر تلفات انسانی و اقتصادی در تاریخ بی سابقه بوده اند- بعد از پایان جنگ دوم جهانی امید و ارزوی ان داشت که دیگر شاهد جنگی نباشد. با تهاجم نظامی به ظاهر ناگهانی روسیه به اکراین این ارزو به واقعیت نپیوست. علیرعم این که به نظر میرسد این تهاجم ناگهانی بوده، واقعیت ان است که چندان هم ناگهانی نبوده بلکه محصول چندین سال در گیری پنهان بین امریکا و روسیه در حال تجدید قوا بوده که در دهه اخیر شتاب فزاینده ای گرفته بود. از سال ها قبل بسیاری از صاحب نظران سیاسی هشدار میدادند که اکراین شاید نقطه شروعی برای این درگیری جدید بین قدرت های بزرگ باشد و دلیل ان حساسیت شدید روسیه به امنیت مرز های غربی خود میباشد. از کسانی که در دادن این هشدار اشتراک نظر داشتند میتوان از کیسینجر، برژینسکی ، و نوام چامسکی نام برد. این اشتراک نظر بین نظریه پردازانی از جناح راست تا چپ طیف سیاسی امریکا شگفت انگیز است.
بعد از این تهاجم وحشیانه و غیر انسانی نظرات گوناگونی در مورد علل وقوع ان ابراز شده است. برخی ان را جنگ بین دموکراسی و پوتینیسم میدانند، برخی بدون قید شرط روسیه را جنایت کار بزرگ میدانند، برخی تحریکات امریکا در زمینه های گوناگون را عاملی میدانند که پوتین را وادار به حمله به اکراین کرد. به باور ان ها امریکا روسیه را در تله ای انداخت که خود در افغانستان بدان گرفتار شده بود، برخی هم نظرات بینا بینی دارند. هدف این نوشتار داوری درباره این نظرات نیست. تاریخ دو قرن گذشته نشان داده که در درگیری کشورهای قدرت مند ، چه در گیری بین استعمار گران بوده و یا بین نازی هاو فاشیست ها از یک سو و سرمایه داری از دیگر سو بوده و یا مانند جنگ سرد بین سرمایه داری و سوسیالیزم بوده همواره این ملل کوچک تر بوده اند که بهای سنگینی برای ان چه که ربطی به انان نداشته پرداخت کرده و لگد مال شده اند. به نظر میاید که دور جدیدی از این بازی مرگبار در شرف تکوین است و اکراین اولین قربانی ان است . این زنگ خطری است که همه کشورهای خارج از دایره قدرت های جهانی به خصوص کشور تجاوز دیده ما باید با درایت ان را جدی گرفته و محکوم کنند.
کشور ما به خاطر منابع و موقعیت ژئو پولیتیکی خود در دو قرن گدشته به کرات مورد تجاوزات قرار گرفته و متحمل خسارات قراوان شده. از این منظر، مردم، ملیون، ازادیخوهان، و نیرو های دموکرات ایران باید به این تجاوز عکس العمل نشان داده و ان را محکوم کنند. باید توجه داشت که اصل تجاوز در این قرن محکوم است که به این معنا نیست بحث های مطرح شده در حواشی این تهاجم را نادیده بگیریم. قبل از ادامه بحث برای یاداوری بجاست که ابتدا نظری اندازیم به تجاوزاتی که به کشور در دو قرن گذشته انجام شده. هر چند این یاداوری ممکن است موجب تلخکامی شود ولی رودررو شدن با ان و به روز کردن حاقظه تاریخی مان ما را نسبت به اینده وخطرات احتمالی تاشی از تجاوزی دیگر بسیار حساس تر خواهد کرد.
تجاورات به کشور در دو قرن گذ شته تا قبل از انفلاب 57
کشور ما در دو قرن گذشته از کشور هایی بوده که به کرات مورد تجاوز قدرت های بزرگ قرار گرفته این تجاوزات به سه گونه بوده اند: تجاوزات نظامی، تجاوزات اقتصادی مثل تحریم ها، وتجاوزاتی که به صورت مداخله در امور داخلی بوده اند و تبعات ناخوش ایندی در روند توسعه کشور داشته اند.
سیاهه ای از مهمترین این تجاوزات با تاکید بیشتر بر تجاورات نظامی در زیر امده است:
1- سال 1812 جنگ با روسیه و انعقاد قرار داد گلستان
2- سال 1828 جنگ با روسیه و قرارداد ترکمانچای، در این دو تجاوز بیش از 260000 هزار کیلومتر مربع ار کشور به روسیه ضمیمه شد.
3- لشگر کشی ایران به هرات برای باز پس گیری ان درسال های 1837 و 1856 درزمان محمد شاه و
ناصرالدین شاه که هر دو بار با دخالت انگلیس ها با ناکامی روبرو شد (1)
4- پیمان اخال در سال 1881 که در ان دولت روسیه تزاری با توجه به ضعف دولت مرکزی ایران توانست بدون جنگ قسمت هایی از ایران در شرق دریای خزر را به بهانه سرکوب ترکمن ها به خااک روسیه ضمیمه کند (2)
5- قرار داد 1907 مبنی بر تقسیم ایران بین روس وانگلیس (3)
6- حمله انگلیس به بوشهر در سال 1911 و حضور نظامی انگلیس در جنوب ایران (4)
7- حمله روسیه در سال 1911 به رشت و انزلی به بهانه اخراج مورگان شوستر مستشار اقتصادی امریکایی که مشروطه خواهان برای سر و سامان دادن به اوضاع افتصادی ایران استخدام کرده بودند. روسها برای بیرون رفتن از ایران سه شرط گذاشتند، عزل و اخراج شوستر، تعهد برای عدم استخدام مستشار خارجی بدون اجازه روس و انگلیس، و بی شرمانه ترین شرط، پرداخت غرامت به روسیه جهت تجاوزبه کشور (4)
8- اشغال غیر رسمی ایران در سال های جنگ بین الملل اول که از اسف بار ترین دوران تاریخ معاصر کشوراست. در نهایت هم علیرغم شکستن حریم بی طرفی ایران از جانب متفقین، در کنفرانس پاریس به بهانه این که ایران بی طرف بوده اقدام موثری جهت جبران خسارات وارد بر کشورانجام نگرفت. جهت اگاهی بیستر از این که در ان روز های شوم چه بر سر ما امده به مرجع (5) که مقاله ای است ار بی بی سی با عنوان "تابستان 1919 چند ایرانی علاف در پاریس" مراجعه کنید.
9- اشغال رسمی ایران در جنگ بین الملل دوم به بهانه وجود مستشاراان المانی در ایران در 1941 اشغالی که علیرغم بی طرفی ایران در جنگ صورت گرفت و تعهد متفقین برای خروج از ایران بعد از پایان جنگ.
10- عدم خروج نیروهای روسی از ایران بعد از جنگ و پشتیبانی از تشکیل جمهوری های اذربایجان و کردستان برای رهایی خلق های ان دو استان ایران. این امر بسیار شبیه پشتیبانی روس ها از استقلال دو جمهوری در اکراین در شرایط کنونی است.
11- سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق در سال 1332 .
12- تحمیل مواقفت نامه اعطای مصونیت به نظامیان امریکا در ایران در سال 1964 که در مجلس ان زمان با اکثریت ناچیز 70 در برابر 62 تصویب شد و با قانون کاپیتولاسیون که در زمان قاجار وجود داشت از بسیاری جهات متفاوت بود. این قرار داد موجب بر اشفتگی اقای خمینی شد و به همین مناسبت نطقی در سال 1343 ایراد کردکه موجب شهرت
و تبعید ایشان از ایران شد. همین امر یکی از عواملی بود که در شکل گیری انقلاب 57 تاثیر داشت. کنت پولاک مامور سیا و نویسنده کتاب معمای ایران (6) در مورد این رویداد چنین میگوید " ایالات متحده علامه به طور فزایندهای در مورد ایران با نادانی وچشم بسته عمل میکرد".
لازم به یاداوری است که بعد از پایان جنگ جهانی دوم و اغاز جنگ سرد تا زمان انقلاب انچه در ایران میگذشت تا حد بسیار زیادی تحت تاثیر جنگ سرد و رقابت های دوابر قدرت بود .
تجاورات به کشور بعد از انقلاب 57 تا کنون
این دو ران را بدو دوره میتوان تقسیم کرد از سال 57 تا فرو پاشی شوروی و پایان جنگ سرد در 1991 و از ان سال تا کنون که چهره سیاسی جهان دگرگون شده. بر خلاف زمان شاه که تمام ان در دوران جنگ سرد و رقابت بین ابر قدرت ها طی شد، ج.ا این شانس را داشت که از 1991 به بعد در دوران کم تنش تری زندگی کند که میتوانست در راه توسعه ایران کمک بزرگی باشد. اما، بعد ار پیروزی انقلاب و روی کار امدن روحانیون در ایران با شعار نه شرقی نه غربی و پای فشاری بر غرب ستیزی به عنوان بخشی از دکترین سیاسی نظام جدید، ایران وارد دورانی شد که نتوانست از شرایط بعد از جنگ سرد استفاده بهینه کند. به این سبب نوع مداخلات در ایران عوض شد وسیاست های نظام حاکم در مقاطع گوناگون یکی از بهانه ها برای اعمال تحریم های اقتصادی بود.
1- گرفتن سفارت امریکا سبب اغاز اعمال اولین تحریم های اقتصادی از جانب امریکا بر ایران بود، که اثرات مخرب ان تا کنون بر ایران سنگینی میکند.
2- تهدید به ساقط کردن صدام عاملی بودن که سبب حمله وحستناک عراق به ایران شد. در این حمله هر چند قدرت های بزرگ مستقیما درگیر نبودند، ولی منافع زیادی برایشان در بر داشت که جای ان در این بحث نیست . فقط کافی است که به گزارش یک خبرنگار از یک ستون نظامی عراق توجه کرد. او میگوید " در جلوی ستون فرماندهان عراقی سواربر لندرور های انگلیسی بودند، در پشت سر ان ها کامیون های مرسدس بنز در حال انتفال تانک های روسی بودند و امنیت هوائی این ستون را هلی کوپتر های فرانسوی تامین میکردند" که خود گویای نفع قدرت های بزرگ از این جنگ است. در هر صورت ایران توانست از این مهلکه بدون دستیابی به پیروزی عبور کند.
3- از اولین سال های قرن بیست و یکم که فعالیت های هسته ای وغنی سازی اورانیوم در ایران عیان شد تحریم های امریکا بر ایران فزونی گرفت. با افزایش حجم عملیات نظامی فرا مرزی و به خصوص بعد از سال 2011 در سوریه ایران هدف مناسبی تری برای تحریم ها و اعمال فشار بود. این وضعیت منجر به صدور قطع نامه ای در شورای امنیت بر علیه ایران به عنوان خطری برای صلح جهانی شد. در ان هنگام هیچ کشوری از جمله چین و روسیه از ایران دفاع نکردند و اولین تحریم ها گسترده بر قرار شد که با توافق نامه برجام ملغی گردید و دو باره در دوران ترامپ برقرار شد و کشور تحت اشغال اقتصادی در امد. افزون بر ان روسیه نیز در زمینه های فنی به خصوص نیرو گاه هسته ای بوشهر و سایر قرار داد ها تا ان جا که توانست به حقوق ایران تجاوز کرد. در مورد تجاوزات چین به حق حاکمیت ملی نیز گفته فراوان است.
سیاست کور امریکا ستیزی و غرب ستیزی روزبه روز ایران را بیشتر به سمت روسیه سوق داد که در این راستا نوع نگرش استبدادای به حاکمیت در ایران و نزدیکی ان با نگرش حاکمیت در روسیه مسلما تاثیر زیادی داشته. این نزدیکی سیاسی و مداخلات روسیه در ایران به خصوص در یک دهه گذشته باعث اعتراض بسیای از ایرانیان شده. اخرین نمونه ان صحبت های اخیر خانم فائزه رفسنجانی است که در مرجع (7)میتوانید به ان گوش کنید.
در مجموع میتوان گفت که کشور ما به خاطر منابع، موقغیت ژئو پولیتیکی، نا بخردی های سیاسی داخلی همیشه در معرض تجاوز بوده و خاطرات نلخی از ان دارد، لذا به باور نگارنده باید در مورد تجاوز به هر کشوری از سوی هر قدرتی بسیار حساس بوده و عکس العمل شدید نشان دهد.
موضع گیری ایران در دو تجاوز شوروی و روسیه به سرزمین های دیگر
ج.ا در هنگامی که شوروی سابق در سال 1979 یه افغانستان حمله کرد بسیار قاطع ان را محکوم و از شرکت در المپیک مسکو در سال 1980 صرف نظر کرد. کاری که دقیقا امریکا هم کرد و به هیچ روی این موضع ایران به دنباله روی از امریکا تعبیر نشد، زیرا موضعی درست بود. در ان زمان علیرغم اختلاف شدید بین ملیون، ازادیخواهان، و نیرو های دموکرات ایران و حاکمان مذهبی هر دو در این مورد اتقاق نظر داشتند.
موضع دو پهلوی ایران در تهاجم اخیر روسیه به اکراین بسیار جای سوال دارد، به خصوص از جانب کشوری که در طول دو قرن گدشته به دلایل گوناگون از جمله نابخردی های راهبردی سیاسی داخلی به کرات مورد تجاوز کشور های بزرگ بوده و بیشترین تعداد این تجاورات از سوی روسیه انجام شده. مردم ، ازادیخواهان ،ملیون، و نیرو های دموکرات ایران در این زمان به شدت با این تهاجم مخالفند در حالیکه حاکمیت که - تصمیم گیران ان به شدت با تصمیم گیران صدر انقلاب متفاوت هستند - حاضر به خط کشی قاطع نشدند، که از کشوری که بار ها قربانی تجاوز بوده پذیرفتنی نیست.
دو سوال بی پاسخ وزنگ خطر
امروزه برای بسیاری از مردم ایران، ملیون، ازادیخواهان، و نیرو های دموکرات کشور که - خواهان تغییرات بنیادی در کشور بدست مردم و نه با دخالت خارجی هستند - دو سوال اساسی مطرح است. دلایل و فوائد سیاست های غرب ستیزی در چهار دهه گدشته چیست ؟ دوم این که حساب باز کردن بر روی روسیه که درگذشته صرف نظر از این که چه نظام سیاسی بر ان حاکم بوده (تزاری، سوسیالیستی، واکنون سرمایه داری الیگارشی) بیشترین تجاورات را به کشور ما کرده وحتی در یک دهه اخیر و نه زمان های دورمواضع غیر دوستانه زیادی نسبت به ایران داشته ایا سیاستی خردمندانه و در راستای مناقع ملی ایران است؟
حاکمیت که به شدت در راه استبداد میتازد هیچ گاه جواب گوی این سوالات نبوده و اعتراض مردم را با گلوله پاسخ داده. جواب گو نبودن در مورد مهمترین سیاست های خارجی و در برابر انتفاداتی نظیر ان چه در صحبت های خانم فائزه رفسنجانی امده برای مردم ایران به هیچ روی قابل هضم نیست. در نتیجه، این سیاست ها غیر شفاف زمینه ساز نوعی گسستگی بیش از حد بین نظام و مردم شده و کشور را به سوی اینده نامعلومی میبرد. اتکا بیش از حد به کشور های خارجی و بریدن از مردم بزرگ ترین خطری است که ایران را تهدید میکند. افزون بر ان سبب رواج انواع شایعات در مورد مسولین نطیر مامور بودن و جاسوس بودن وغیره شده که خود به دامنه تضاد مردم وحاکمیت میفزاید.
تعییر در سیاست های خارجی
تهاجم نظامی روسیه به اکراین در زمره رویدادهایی در تاریخ است که میتواند تاثیر زیادی بر اینده جهان و منطقه داشته باشد به خصوص در منطقه وسیعی از اروپا و اسیا وعمدتا در کشور هایی که مرز مشترک با روسیه دارند من جمله کشور ما، در مرجع شماره (8) خاطرات سفیر اسبق ج.ا در روسیه به مناسبت تهاجم به اکراین امده که تا حدودی میتواند نشانگر دیدگاه روسیه در حل تضاد های سیاسی با کشور های دیگر از طریق کاربرد زور باشد.
این تهاجم فرصت مغتنمی است برای کشور که با درک فاجعه خونینی که در اکراین در جریان است، با گذر از خوش بینی های سیاسی و توجه به واقعیت ها از دید منافع ملی، سیاست های خارجی خود را مورد باز بینی قرار دهد. شهرهای نابود شده اکراین که هدف بمب ها و گلوله های کور قرار گرفته اند شاهد خوبی است که دژخویی نهان شده در رقابت قدرت ها را نباید دست کم گرفت. خوشبختانه در کشور ما سنت استفلال طلبی سابقه درخشانی دارد. ماه اسفند که تازه به پایان رسیده ، برای ما ایرانیان همواره یاداور سنت استقلال خواهی است که در ملی کردن صنعت نفت ظهور وبروز یافت. افزون بر ان یاداور دکترین سیاسی دکتر مصدق یعنی سیاست موازنه منفی در کشوری مثل ایران است که دو قرن مورد تجاوز قدرت های بزرگ بوده.
حاکمیت بر مبنای تحلیل های خود در مورد جهان در حال گذار، به این نتیجه رسیده که باید در سوی برنده این گذارکه روسیه وچین هستند ایستاد (مرجع شماره 9)، و خود را مستظهر به پشتیباتی انها میداند. با این نگرش که مخالف اغمال موازنه منفی است، بعید است حاکمیت بتواند در شرایط ضعیفی که قرار دارد تصمیمی بخردانه در جهت دور نگهداشتن کشور از درگیری قدرت های بزرگ و هم راستا با منافع ملی اتخاد کند. نگاهی به پیام نوروزی رییس جمهور بدور از سفره هفت سین نشان میدهد که حاکمیت روزانه در حال دور شدن از ملت و جلب پشتیبانی کشور های خارجی به جای ملت است، سیاستی که برای محمد علی شاه کار نکرد امروز هم کار نخواهد کرد. .
در این شرایط و علیرغم اختناق حاکم بر کشور جای ان است که مردم، ملیون، ارادیخواهان، و نیروهای دموکرات ایران بر سیاست های استقلال طلبانه و نسخه به روز شده سیاست موازنه منفی منطبق با مقتضیات دنیای امروز که دارای زمینه های نظری و عملی در کشور است پای فشارند. در این راه کوشش و تلاش مردم، استقلال طلبان، و هنرمندان ملی مانند عارف قزوینی، میرزاده عشفی، فرخی یزدی و... (که هنوزسروده های ملی ارزنده شان، زنده و الهام بخش است) در مخالفت با قرار داد 1919 بعد از گذشت یک قرن هنوز میتواند شور افرین و الهام بخش باشد.
مراجع:
1https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%A7%D9%88%D9%84_%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%AA
4- ایران بین دو انقلاب، یرواند ابراهامیان، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، صفحه 136
5https://www.bbc.com/persian/world/2014/07/140702_l44_ww1_iran_treaty_versailles
6-Kenneth M.Pollack, “The Persian Puzzle”, Random House, 2005, P 93
7-https://www.youtube.com/watch?v=THrJP9udYVk
8-https://fb.watch/bN7NHrJgp8/
9- https://www.youtube.com/watch?v=4xYVKUIO5vI