ضیاء مصباح داستان نفت ایران و دکتر مصدق (بمناسبت 29 اسفند سالروز ملی شدن نفت )

img

داستان نفت ایران و دکتر مصدق

(بمناسبت 29 اسفند سالروز ملی شدن نفت )

ضیاء مصباح

ماندگاری چهره های بزرگ محصول افکار، اندیشه ها، مردم خواهی، باور، سلامت نفس وعملکرد آنانست که با گذشت زمان درجه صداقت توام با عالمانه و اصولی بودن برنامه ها یشان بهتر و بیشتر، نشان داده میشود.

بمنظور آگاهی نسل جوان هشیار و پویا، بر حسب ضرورت، مروری کوتاه بر بیش از یک قرن تاریخ معاصر ایرانمان همزمان با پنجاه و پنجمین سالگرد فوت نخست وزیر ملی کشورمان شادروان دکتر محمد مصدق، و 29 اسفند سالگرد ملی شدن نفت می نماییم:

در سال ۱۹۰۱ میلادی برابربا۱۲۷۹شمسی حق اکتشاف و استخراج و صدور نفت ایران برای مدت شصت سال به شخصی به نام دارسی واگذار شد. این قرارداد حق انحصاری در سراسر خاک ایران منهای استان های همجوار با روسیه تزاری را، شامل می شد.

قرارداد دارسی نهایتا در اختیارشرکت نفت انگلیس و پارس قرار گرفت که سهم ناچیزی به دولت ایران پرداخت می کرد.

روش ناعادلانه پیش بینی شده نارضایی هایی را در افکار عمومی پدید آورد و باعث بدبینی مردم نسبت به کارکرد مسئولان انگلیسی شرکت نفت شد، تا جایی که نقش انگلیسی ها در دوران جنگ اول که برای تأمین آذوقه مورد نیاز ارتش اشغالگر خود در ایران مواد غذایی مورد نیازشان را به زور از کشاورزان و تولید کنندگان می گرفتند وبا این روش باعث شدند حدود ده میلیون از مردم ایران معادل نیمی از جمعیت کشوردر ان زمان از میان بروند که این موضوع زبانزد خاص و عام شد.

رضاشاه در سال ۱۳۱۱ پس از گفت و گوهای طولانی با مسئولان شرکت نفت امتیاز دارسی را لغو کرد و در سال ۱۳۱۳ قرارداد جدیدی بااین شرکت بست که به موجب آن، ایران حق نقض یک طرفه آن را نداشت، و دولتمردان انگلیسی بعدا به همین استناد در زمان دکتر مصدق مطرح کردند که ایران حق نداشته قرارداد را یکطرفه نقض نماید.

حسن تقی زاده وزیر دارایی وقت در مجلس شورای ملی گفت که رضاشاه شخصاً در مذاکرات ۱۹۳۳ میلادی (۱۳۰۶ )دخالت کرد و دلیل عقب نشینی رضا شاه را فشار دولت انگلیس وانجام یک معامله خصوصی می دانست

مصدق در دفاع از حقانیت مالکیت ملت ایران بر منافع نفت از همین اعتراف تقی زاده (آلت فعل بودن مقام های ایرانی) سود برد.

هنگامی که دولت انگلستان در اعتراض به موضوع ملی شدن صنایع نفت در ایران به دادگاه لاهه شکایت برد، مصدق به استناد آنکه دادگاه لاهه تنها حق دخالت در اختلاف میان دو دولت را داراست نه یک دولت و یک شرکت، با درخواست انگلستان مخا لفت کرد.

قضات دادگاه بین‌المللی لاهه با اکثریت آراء بر درستی اعتراض ایران رأی مثبت دادندو قاضی انگلیسی دادگاه نیز به نفع ایران رأی داد.

پیروزی تاریخی لاهه به رهبری شادروان دکتر مصدق نماد ملی گرایی ایران، علیه شرکت غاصب نفت و دولت استعمارگر انگلیس است و مبین این مهم که مبارزات استقلال طلبانه و آزادیخواهانه مردم در هر شرایطی می تواند به پیروزی برسد. همچنانکه تفاهم ماندگار برجام که انتظار بسامان بردن آن با همه کار شکنی های دلواپسان دو طرف، روز به روز تقو یت میشود.

شادروان دکتر محمد مصدق، نماد ملی گرایی ایرانیان، فعالیت های سیاسی خود را با مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ میلادی(۱۲۹۷ ) وثوق الدوله با انگلستان آغاز کرد و آن را مغایر منافع ملی و باعث نفوذ بیشتر استعماری آن دولت بر ایران می دانست.

در سیاست خارجی دکتر مصدق عقیده داشت که گذشتگان اشتباه کردند که سیاست «موازنه مثبت» اتخاذ کردندوعنوان کرد:

نتیجه این سیاست ضد ملی تقسیم ایران به منطقه نفوذ دو دولت قدرتمند روسیه و انگلستان در سال ۱۹۰۷(۱۲۸۵ ) شد.

او می گفت قدرت های بزرگ زمانی کشور ما را به حال خود وا خواهند گذارد که اطمینان یابند هیچ کدامشان در ایران از امتیاز ویژه ای برخوردار نخواهند شد و آن را «سیاست موازنه منفی» می نامید. مصدق در سال ۱۳۲۵ برای جلوگیری از توافق های پنهانی احتمالی مسئولان مملکت با دولت های خارجی قانونی به تصویب مجلس شورای ملی رساند که به موجب آن هرگونه مذاکره پیرامون قراردادهای نفتی با دولت های بیگانه از طرف مقام های دولتی- نخست وزیر، وزیران و معاونان آنان- ممنوع اعلام می شد.

اشاره به این واقعه تاریخی ضروری است: در روز ۲۳ مهر ماه ۱۳۲۸ در اعتراض به تقلب در انتخابات، به دعوت شادروان مصدق گروه زیادی از مردم تهران در خیابان کاخ اجتماع کردند.وبیست تن از آنان در دربار متحصن شدند، پس از آن، اعتراض کنندگان در منزل دکتر مصدق گرد آمدند و تشکیل جبهه ملی را اعلام کردند و مصدق را به رهبری برگزیدند.

برنامه های جبهه ملی عبارت بودند از: برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و اجرای کامل قانون اساسی و در این مسیر از احزاب و سازمان های سیاسی و اتحادیه های صنفی دعوت شد وابستگی خود را به جبهه ملی اعلام کنند.

بدین ترتیب، جبهه ملی مرکز تشکل و کانون سازمان هایی شد که با برنامه های اعلام شده جبهه ملی موافقت داشتند که در رأس آن کسب حقوق ملی ایران از شرکت نفت بود.

در انتخابات بعدی، مصدق و چند تن از بنیانگذاران جبهه ملی به مجلس شورای ملی راه یافتند و طرح پیشنهاد ملی شدن صنایع نفت در کشور را پیشنهاد و در ۲۵ اسفند ماه ۱۳۲۹(71سال پیش ) به تصویب مجلس رساندند.

در پی استعفای حسین علاء از نخست وزیری، جمال امامی نماینده مجلس، پیشنهاد کرد مصدق خود نخست وزیری را بپذیرد. مصدق به شرط تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و آزادی در اجرای آن نخست وزیری را پذیرفت.

این پیشنهاد با کسب ۷۹ رأی موافق در برابر ۱۲ رأی مخالف تصویب شدو بعد از ظهر همان روز مجلس به قانون ملی کردن شرکت نفت انگلیس رأی مثبت داد.

از همان آغاز نخست وزیری مصدق دسیسه‌ها و تحریکات انگلستان علیه مصدق شدت گرفت.

از آن جا که تا دوران ریاست جمهوری تری ترومن دیدگاه های دولت آمریکا با انگلستان بر سر ملی کردن نفت و حق کشی های شرکت انگلیس همآهنگ نبود، انگلستان به دادگاه لاهه شکایت برد که با اعتراض مصدق به عدم صلاحیت آن دادگاه، قضات دادگاه اعتراض ایران را وارد دانستند.

پس از آن، دولت انگلستان به سازمان ملل متحد شکایت برد.

دکترمصدق به آمریکا مسافرت کرد، شورای امنیت سازمان ملل در ۱۵ اکتبر تشکیل جلسه دادو مصدق در تالار این سازمان در پاسخ نماینده انگلیس و دفاع از حق ملی کردن صنایع ایران چنین گفت: «اعتراض انگلستان بی اساس است و شورای امنیت حق قضاوت بر این موضوع را ندارد زیرا ایران حق دارد که از منابع طبیعی خود به هر طریق که مناسب بداند بهره برداری کند، اما از آن جا که سازمان ملل بالاترین مرجع پناهگاه ملت های ضعیف و ستمدیده است، مصمم به حضور در این شورا شدم… »

در نوزده اکتبر، شورای امنیت سازمان ملل به «تعویق بحث در مورد سئوال… » رأی داد. این شکست برای انگلستان بود.

مصدق در بازگشت از نیویورک به دعوت احمد ماهر پاشا نخست وزیر مصر وارد قاهره شد و مورد استقبال میلیونی مردم قرار گرفت.

جلب این جا است که به دنبال ملی شدن صنعت نفت ایران، حکومت نظامی مستقر در مصر به رهبری جمال عبدالناصر آبراه سوئز را ملی اعلام کرد.

برای مصدق استقلال و آزادی دو روی یک سکه و معتقد بود هیچ ملتی بدون برخورداری از آزادی قادر به حفظ استقلال کشورش نخواهد بود و در نبودِ استقلال و نا وابستگی آزادی در کشور تحقق نمی‌یابد.

مصدق شعار آزادی انتخابات را برای رسیدن به حاکمیت ملی عنوان می کرد و ملی کردن صنعت نفت را برای کوتاه کردن دست ایادی خارجی و وابستگان داخلی استعمارگران عملی ساخت.

مصدق در مبارزه استقلال طلبانه و آزادیخواهانه، همان قدر از پشتیبانی مردم برخوردار بود که از ضدیت قدرت های استعماری و سرسپردگان داخلی آن ها که نقش ستون پنجم را بازی می کردند.

برای ایران و مصدق ملی شدن صنعت نفت به معنای حاکمیت و کنترل اکتشافات، استخراج و صدور نفت بود و برای دولت انگلستان و شرکت نفت به معنای از دست دادن آن ها. از این رو، جایی برای سازش و توافق باقی نمی ماند.

در تمام بیست و هشت ماه پس از ملی شدن صنعت نفت، اصل تعیین کننده واژه «کنترل» بود. کنترل بر اکتشاف، استخراج و صدور نفت و طبعاً تأثیر بر قیمت گذاری در بازارهای جهان.

گر چه دولت های آمریکا و انگلیس در مواردی با هم اختلاف داشتند، اما در مخالفت با اصل ملی شدن و اختیار کنترل نفت در دست ایران… با هم توافق کامل داشتند.

این دو دولت پس از قیام سی ام تیر و بازگشت پیروزمندانه مصدق به نخست وزیری به این نتیجه رسیدند که برکناری مصدق با توجه به پشتیبانی مردم از او جز از راه کودتا امکان پذیر نیست و برای در تنگنا قرار دادن اقتصاد ایران و ناراضی کردن توده های مردم: اقدام به مسدود کردن حساب‌های مالی ایران در انگلستان نمودند، از کمک های بلاعوض آمریکا جلوگیری کردند، مانع پرداخت وام از سوی بانک جهانی شدند، بازداشت ناو «رُزماری» ایتالیایی که جرأت کرده بود با وجود تحریم ها از ایران نفت خریداری نماید در بندر عدن باعث عقب نشینی سایر خریداران نفت از جمله ژاپن شد، تا جایی که درآمد دولت از فروش نفت در سال ۱۹۵۲ عملاً به صفر رسید.

اما بر پایه ترازنامه بانک ملی و مستندات فراوان، موقعیت اقتصادی کشور به گونه ای بود که مخالفان از این طریق هم نمی توانستند دولت ملی را در مضیقه قرار دهند و حاکمیت را به شکست در آورند.

در زمینه سیاسی بزرگ کردن قدرت حزب توده و خطر اشغال ایران توسط روسیه شوروی موضوع روزِ روزنامه های داخل و خارج کشور شده بودو شد انچه که نبایستی….

کودتا زخمناک ترین آسیبی بود که بر پیکره ایران زمین وارد آمد، خودکامگی را جایگزین آزادی کرد و ملت بزرگی را از رشد و شکوفایی بازداشت به گونه ای که اثرات شوم آن هنوز مشهود است.

آنچه که در این ماجرا ی ماندگار تاریخی معاصر میهنمان، جهت کوتاه کردن مطلب از ذکر آن خودداری شد در گفته کوتاه شادروان دکتر محمد مصدق بتیان گذار جنبش غیر متعهد ها بخوبی مطرح است :

او در رابطه با بی دادگاههای خود می گوید: «در فرانسه ژنرال پتن را به جرم همکاری با بیگانه محاکمه کردند، و در ایران مرا به دلیل مبارزه با بیگانه»