زیرا : این وارسته ملی در اوج آزاد منشی و پاک پنداری پیشگام و بانی تحولات بسیاری در منطقه شد و طی مدت کوتاه زمامداری خود توانست دموکراسی کامل را در کشور برقرار کند. …..
اعلامیه جهانی حقوق بشر را ارج نهاد .
همه رسانهها و مخالفان در نقد اوضاع آزاد بودند.
دولت با مفهوم واقعی از پشتیبانی کامل ملت برخوردار بود .
پیوسته ایرانی میاندیشید و ایرانی رفتار میکرد.
در این دوران اقلیتهای قومی و مذهبی جذب هیچ گروهی برای ناتوان کردن حکومت نشدند زیرا دموکراسی ، آزادی و غرور ملی، خردمندی و عدالت گستری را در آنان تقویت کرده بود.
در ناسیونالیسم ایرانی مورد توجه شادروان احساس برتریجویی نژادی یا عقیدتی، سلطهطلبی سیاسی یا گسترش مرزها وجود نداشت .
او با فرهنگ، خرد و دانش خود و با دوستی، همکاری و گرامیداشت ارزشهای فرهنگی و آیینی همه ایرانیان، ارزشهای درست را انتقال داد.
این چهره ملی در مدت زمامداری با مفهوم واقعی به برقراری دموکراسی و حاکمیت ملی هویت بخشید .
حاکمیت ملی را به معنای راستین و اصولی برقرار و همه ملتهای منطقه را نسبت به حقوق طبیعی و سیاسی خود آشنا کرد.
پیوسته معتقد بود : دولت باید بر پایه شایسته سالاری و درستکاری استوار باشد.
سیاستگذاریها بایستی پیش از اجرا «در راستای منافع کشور و امکانات» کارشناسی شود و روش هایی که در رابطه با جامعه جهانی تعریف میشود باید با «مطالعه شرایط بینالمللی، خردورزی و رعایت حقوق دیگران» انجام شود.
بینش رهبران بر این مبنا بایستی استوار باشد که مدیریت کلان جای «خود رائی» نبوده و کشور ایران «جزیره ای» جدا نیست و توجه به ارتباطات بین المللی لازمه توسعه است .
سیاستگذاری اگر با شعارگرایی، توهم، ناآگاهی و ارزیابیهای یکسونگر همراه باشد به فاجعه میانجامد.
در برخوردهای بینالمللی برای احقاق حقوق کشور و ملت ، می توان با دانش، خردمندی و برنامهریزی هوشمندانه، آگاهی از قانونهای بینالمللی و ارزیابی و توجه لازم به قدرت و توان «طرف های رویارو» پیروز میدان شد .
در صحنه بینالمللی، مبارزه باید توام با آگاهی، هوشمندی و شعور باشد نه شعار.
باید فرصتها را یافت و از آنها سود جست و اگر فرصتی وجود نداشت، آن را بوجود آورد.
حاکمیت ملی را به معنای راستین و جهان پسند در ایران برقرار کرد و همه ملت های منطقه را نسبت به حقوق طبیعی و سیاسی خود آشنا نمود و راه و روشی که «کورش کبیر» با بیانیه «حقوق بشر» شناساند و عمل کرد «مبنای حکومت» خود تعین نمود .
ملیگرایی ایرانی از دید مصدق یعنی : تبعیت از خواست مردم و بی توجهی به امیال فردی یا به اید ئولوژی خاص و ابرقدرتها .
مصدق در طول فعالیت سیاسی اش رهایی اقتصاد کشور از وابستگی و درمان روحیه سرخورده ملت از استیلای سرطان گونه ابرقدرتهای زمان را، سر لوحه برنامه های خود قرار داد .
یک بار شعار نداد، ستیزه گری، پنهانکاری و خشونتگرایی نکرد.
با بستن رسانهها جلوی آگاهی مردم را نگرفت، مخالفان را به بند نکشید، به مردم و به جامعه جهانی دروغ نگفت.
مهمتر از همه، در مبارزهایکه با ابرقدرت زمان برای خلعید و احقاق حقوق ملت ایران درگرفت، با خردمندی و رعایت قوانین بینالمللی در عرصه جهانی - با کاربرد بهینه افکار عمومی در جهان، دشمن را در زمین خودش شکست داد.
گرامیداشت حقوق شهروندی و بشری همه قومها، مذاهب و آیینها ، بخشهایی جدانشدنی از ملیگرایی ایرانی بود .
از دید مصدق: بازگشت اعتماد به نفس و استقلال فکری مردمان کشور که زیر نفوذ، خشونت بیگانگان و فساد و خیانت فرمانروایان از بین رفته بود، بمراتب مهمتر از درآمدی بود که از فروش ذخایر طبیعی کشور حاصل می شد .
معتقد بود : نخست بایستی خودباوری ملت بازگردانده شود تا بدون اتکا به درآمد «نفت» بتواند با پشتوانه اندیشه، نوآوری، کار و تولید خود زندگی کند .معتقد بود اعتماد به نفس ملی پیش زمینه استقلال فکری و در نتیجه استقلال اقتصادی و سیاسی کشور بشمار میرود .ما را در آن زمان از سرخوردگی، از خود بیگانگی، فقر و فساد اقتصادی، وابستگی سیاسی و ناامیدی اجتماعی نجات داد و کشورمان را به اوج
شناسایی و احترام جهانی رساند. ایرانیان را به تواناییهای نهفته در خود آشنا نمود و زنگ بیداری ملت را به صدا درآورد......
بالاخره اینکه این احیاء حقوق و آزادی های فردی و گروهی در قالب احزاب و سندیکاها که نا دیده گرفته شده بود، اثبات حقانیت ملت در ماجرای نفت و برنامه ریزی برای اعتبار بخشیدن به فرهنگ وطنمان «ناسیونالیسم ایرانی» را با تعریف اصولی حیاتی دوباره بخشید .
به این دلایل و بسیاری شواهد دیگر در مناسبت ها و سالگردها بزرگداشت این چهره ملی -مردمی را گرامی میداریم - روانش شاد