مردمان کشور ما ایران در درازای تاریخ شاهد دوره های سختی بوده اند. دوره هایی که استعمارگران و نوکرانشان این سرزمین را به زندانی بزرگ تبدیل کرده اند. ستم و فشارهای اجتماعی نه تنها بر زنان بلکه بر مردان هم وارد می شده و می شود. در جامعه ای که آزادی نباشد مبارزه با ستمگران بسیار سخت و خونین خواهد بود.
زن سرچشمه ی آفرینش و رشد هر جامعه ای است. در ایران شیعه مذهب همیشه و به ویژه از دوران مشروطیت تا به امروز زن ایرانی زیر ستم و بی عدالتی های بسیاری بوده است. این ستم ها به ویژه از سوی حکومت بر زنان رفته است. نباید فراموش کنیم که مردان و زنان نا آگاه و گمراه هم در این زمینه نقشی داشته اند. اهمیت زن و این موجود آفریننده را می توانیم در ریشه واژه زن دریابیم.
در زبان پهلوی زن « ژن » است. لغت نامه دهخدا می نویسد؛ زن نقیض مرد باشد … آنندراج: مادینه انسان. بشر ماده. … در زبان فرانسه واژه femme به جای واژه زن می نشیند و از کلمه ی یونانی phuomai به معنای کسی که می زاید است و همینطور از لاتین femina که از foetus مشتق شده است. فمینای لاتین به معنای کسی است که زندگی می بخشد. فواتوس هم به معنای کسی است که میوه باروری را با خود حمل می کند. ریشه هند و اروپایی فه fe به معنی غذا دادن است.
بنابراین زن زندگی می بخشد و انسان را در دامان خود پرورش می دهد. اوست که رمز و راز انسان بودن را به فرزندان خود می آموزد. در درازای تاریخ ایران همواره زنانی بوده اند که از راه های گوناگون با بی عدالتی ها مبارزه می کرده اند و کوشش کرده اند دیگران را با حقوق خود آشنا کنند.
یکی از راه های مبارزه سرودن شعر است که آسان ترین و سریع ترین راه برای رسانیدن پیام شاعر به خواننده است. فشارهای اجتماعی، ستم های فراوان به زیر دستان و دیکتاتوری از هر نوع آن، شاعر را به عصیانگری وا می دارد. انسانی که احساس مسئولیت می کند تنها راه رهائی را روشنگری می بیند.
این عصیانگری علیه ظلم و نبود اولین حقوق انسانی از سال ها پیش تا به امروز در شعر برخی از زنان آگاه ایرانی دیده می شود. به دلیل فشارهای اجتماعی و ظلم و ستمی که زنجیروار تا روزگار ما کشیده شده زنان متعهدی بوده اند که برای رهایی از این ستم ها حتی جان خود را فدا کرده اند، زنانی که شایسته ی ستایش فراوان هستند. از میان این زنان ارزشمند می توان از طاهره قره العین نام برد. او از حدود ۱۸۱۴ تا ۱۸۵۲ زندگی می کرده، در دوره ای که دیکتاتوری مذهبی زندگی را بر مردمی که مذهب دیگری داشتند حرام و تنگ کرده بود و به کشتار آنان که مسلمان نبودند می انجامید. طاهره طبع شعر و نویسندگی داشت و اشعار فلسفی و عرفانی می نوشت. البته بیشتر شعرهای او از بین رفته است. او به دلیل مبارزاتی که می کرد در جوانی محکوم به اعدام شد، پس او را خفه کردند و در چاهی انداختند. این زن مبارز یا مبارز زن از رهبران جنبش باب بود و نخستین زنی بود که روبنده از صورت برداشت. حشمت مؤید در مقدمه دیوان پروین اعتصامی(رویه ی هشت) از او به عنوان زن شیر صفت بت شکن تاریخ ایران نام می برد.
بانوی دیگری که به بزرگترین شاعر نامدار ایرانی است بانو پروین اعتصامی (۱۹۰۷ تا ۱۹۴۱) است. پروین از سن ۸-۷ سالگی شروع به نوشتن شعر کرد. نخستین استاد او پدرش یوسف اعتصام الملک بود. او شعرهایش را برای استادانی چون علامه دهخدا و ملک الشعرای بهار می خواند و از دانش آن ها بهره می برد. خوشبختانه اشعار پروین از بین نرفته و در دیوانی جمع آوری شده است. شعر پروین اجتماعی و انسان دوستانه است و نشانگر روحیه ستم ستیزی و ضد استبدادی اوست. او عدالت خواه و طرفدار محرومان بود. پروین محرومیت افراد ضعیف جامعه را با شعر به گوش همگان می رساند. شعرهای او که مضمون اخلاقی و سیاسی هم دارد بیشتر به صورت مناظره و گفت و گو است و با قدرت تخیل او شکل می گیرد. پروین برای بیان افکار انسان دوستانه اش به گیاهان و اشیاء جان می بخشد تا راحت تر مقاصد خود را بیان کند. سبک پروین متاثر از جریان تلفیقی؛ ترکیب سبک شعر سنتی و اندیشه های تازه بود. او که از شاهان و قدرتمندان انتقاد می کند در شعر« ای رنجبر» زحمتکشان و رنجبران را به خیزش در برابر قدرتمندان ستمگر دعوت می کند:
تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر
ریختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر
...
از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی
چند می ترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر
جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز
وندران خون دست و پائی کن خضاب ای رنجبر
...
حاکم شرعی که بهر رشوه فتوی می دهد
کی دهد عرض فقیران را جواب ای رنجبر
در شعر «اشک یتیم » او پادشاه را گرگ گله فریب و راهزن و گدا می نامد.
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
و پایین تر می گوید:
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این اشک دیده من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ، سالهاست که با گله آشناست...
و در بیت بعدی شاه را رهزن و گدا می خواند.
پروین به یافتن راه سعادت از طریق آموختن علم باور دارد و از کم دانشی زنان گله مند است. شعر« نهال آرزو» گواه این اندیشه ی اوست. پروین در جوانی در حدود سی و پنج سالگی درگذشت (و یا شاید کشته شد؟).
از دید نادر نادرپور پروین نخستین زنی است که به معنای واقعی شاعر بوده است. اسلامی ندوشن او را بزرگترین شاعر زن در ادبیات فارسی می داند و شفیعی کدکنی پیدایش پروین را در شعر پس از دوران مشروطیت یک واقعه بزرگ ادبی می داند.
در روزگار ما از زنان شاعر برجسته دیگری چون فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی هم می توانیم نام ببریم که همه آن ها را می شناسند، درباره آن ها زیاد نوشته شده و بسیار صحبت می شود.
ما صدای اعتراض فروغ از ظلم و ستمی که به زنان می رفت را در شعر های او می شنویم. آرزوی او آزادی زنان ایرانی بود. بی دلیل نیست که آثار او را سانسور می کردند. بزرگان ادب ایران چون اخوان ثالث از فروغ به عنوان« زنی معترض به ستمی که بر زنان میرفت» یاد می کند و شاملو می گوید فروغ « یکی از درخشان ترین چهره های شعر امروز» است.
و اما سیمین بهبهانی عاشق دیگری است که عشقش به انسان و آرزوی خوشبختی انسان ذهن او را پر کرده بود.
عشق به انسان و مهرورزی در شعر سیمین این بانوی غزل و فرزند راستین حافظ در لابلای واژگانش نهفته است. او از نابسامانی های اجتماعی رنج می برد و با دیکتاتوری مذهبی سر جنگ دارد. سیمین عشقش به انسان را با مخالفت با ریا و ستم سالاری در قالب واژه ها ریخته و به عنوان یک زن از ستمی که بر زنان می رود سخن می گوید. ستمی که فاصله زیادی بین زن و آزادی انداخته است. برای نمونه او در شعر ی از سنگسار زنان می گوید:
. . .
زن هنوزش نیمه جانی مانده بود
پاسدارش هفت جان شد، هار شد
تخته سیمانی فراز آورد و سخت
بر سرش کوبید و ختم کار شد
گفتم از امداد غیبی دان که دین
با زمان همرنگ و هم رفتارشد
عصر سیمان است و عصر سنگ نیست
سنگسار القصه سیمان سار شد
سیمین متاثر از اوضاع زمان اندیشه های والایش را با تخیل شاعرانه در می آمیزد و درد و رنجش را بردوش واژه ها می گذارد.
عشق به میهن و آزادی از قید و بند خرافات و ستمگری تا آنجا پیش می رود که او حاضر است جان خود را فدای میهن اش کند. عشق او نسبت به وطن اش در واژگان زیر تبلور پیدا می کند:
دوباره میسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
اما زنان دیگری هم هستند که مبارزاتشان برای رهایی انسان از ستم و ظلم را نه از راه نوشتن شعر بر روی دفتر بلکه از راه مقاومت و شجاعت و با فدا کردن جانشان در دفتر شعر زندگی نوشته اند و می نویسند. زنانی که در درازای تاریخ حماسه آفریده اند. برای نمونه می توانیم از بی بی مریم سردار بختیاری نام ببریم. مریم بختیاری متولد ۱۲۵۳ خورشیدی، دختر حسینقلی خان ایلخانی بختیاری و خواهر سردار اسعد بختیاری بود. او مادر علیمردان خان بختیاری بود. بی بی مریم زنی روشنفکر، تحصیل کرده، آزادیخواه و انقلابی بود. او در دوران مشروطیت علیه استعمار انگلیس و روسیه می جنگید. هم او بود که در فتح تهران نقش رازگونه و مهمی به عهده داشت. او پیش از ورود سردار اسعد به تهران با گروهی تفنگدار بختیاری به تهران می رود و در پشت بام خانه ای نزدیک میدان بهارستان و مجلس سنگربندی می کند و با شلیک گلوله های آتشین ترس به جان عوامل استبداد می افکند. در آن زمان نداشتن حقوق انسانی زنان از مهمترین مسایلی بود که او را رنج می داد. این مبارز حقوق زنان از نابرابری ها سخن می گوید و می نویسد:« ما حالا فکر می کنیم فقط برای رفع شهوت مردها خلق شده ایم یا برای اسارت و کنیزی خلق شده ایم. ما می توانستیم برای حقوق انسانی خود به تمام ملل عالم تظلم بکنیم و حقوق خود را برقرار بکنیم.» او که به آزادی ایران و زنان فکر می کرد در خاطراتش می نویسد: «… ای کسانی که روزنامه مرا مطالعه می نمایید اگر در عصر شما ایران وطن عزیز مرا، خودتان را دیدید به دانش و علم نورانی و مشعشع شده و قدم در راه و خاک آزادی گذاشتید یا در سایه علم و تمدن زندگی نمودید از من بیچاره که یگانه آرزویم تمدن ایران است یادی بنمایید. آیا ساعتی که من در گور خوابیده ام شما ایرانی های بدبخت آزادید؟ با کمال سرفرازی قدم های شمرده شمرده می زنید؟» شوربختانه آرزوی بی بی مریم هنوز برآورده نشده است تا جایی که می بینیم امروزه زنان در حکومت اسلامی به پس رانده شده اند اما هنوز رویای به دست آوردن ابتدایی ترین حقوق انسانی خود را در سر می پرورانند و برای به دست آوردن آن سرسختانه مبارزه می کنند و از جان خویش نیز دریغ ندارند. شهامت و جرأت زن ایرانی در این چند ماه اخیر به اوج خود رسیده است. آنان اعتراضات خود را به صورت های گوناگون به گوش هم میهنان خود و حتا دنیای خارج از ایران رسانده اند. شهامت این نسل جوان را به شکل های نوینی در جنبش ایرانیان می بینیم. برای نمونه می توانیم از ویدا موحد دختر خیابان انقلاب نام ببریم که در دی ماه ۱۳۹۶ با برچوب زدن روسری سفیدش چون پرچمی به همه ی دنیا نشان داد که در کشورش از ابتدایی ترین حق که حق انتخاب لباس باشد، محروم است. او نشان داد زن در ایران اسلامی حق خوشبخت بودن، حق خودش بودن و حق رفتار و گفتار خود را ندارد. ویدا روسری خود را چون کبوتر سپیدی در هوا به پرواز در می آورد و آزادی و صلح را در خاموشی فریاد می زند. شهامت این زنان به شکلی بی مانند در جنبش یا بهتر بگویم انقلاب زن زندگی آزادی (ژن، ژیان، ئازادی) بازتاب می یابد و به اوج خود می رسد. این پدیده ی نو و شگفت زنان بیشتری را به میدان کشیده و چهره ی حق طلبانه ی آنان را به جهانیان هم نشان داده است. زنان و مردان بسیاری در کشورهای گوناگون جهان با سخنرانی، با موسیقی، با بریدن گیسوان خود و... با زنان ایرانی همراهی و همدلی کرده و می کنند. یکی از تازه ترین و زیباترین کارها، طراحی مجموعه لباس با الهام از مبارزه زنان با نام « کاغذ سفید» carte blanche است که به تازگی در هفته مد پاریس به نمایش گذاشته شده است. این مجموعه از طراح هلندی آیریس ون هرپن است. او که اعتراضات و تظاهرات در ایران را دنبال می کند می گوید این مبارزه یک مسئله جهانی است. او برای تجسم مبارزه زنان، آنان را در زیر آب نشان می دهد زیرا آنان صدایی ندارند. او می گوید آنان در اعماق قرار گرفته اند و این نماد ستمی است که درحق آنان می شود. این طرح لباس از گیسو ساخته شده است زیرا او به زنان که اعتراض خود را با بریدن موی خود نشان می دهند فکر می کرده است وآن را به نوعی به نمایش می گذارد.
مبارزه با ستم و مبارزه برای به دست آوردن حقوق انسانی با وجود ترفندهای غیر انسانی و وحشیانه حکومت اسلامی همچنان ادامه دارد. تاریخ به عقب باز نمی گردد و روشنایی بر تاریکی پیروز خواهد شد.
تا زن هست و زندگی می آفریند آزادی را نیز به ارمغان خواهد آورد.