چشم تو، مانند خدنگی همراه به سنگی بخورد بر دیده ی دشمن
گر باز کنی پنجره ی دل پرواز کنی با پر امید ببینی هنر روز ببینی که درِ بسته ی شب با نیزه ی نور می شکند
باز کن پنجره ی دل بنگر بر فلک تیره و تار ناگهان می شکفد چون گل یاس عطر در موی تو می افشاند
خرمن و سیل ستاره بنگر یاره۱ی گردن تو
باز کن پنجره ی دل بنگر رفتن تیرگی و تلخی شب را بنگر گوهر افسر زرین به سر پیر و جوان بنگر خشم چو خنجر بُران سپر عشق شده بنگر در همه ی شهر روز آزاد شده شب در بند. زری شمس - ۱۸ دی ۱۴۰۱ برابر با ۸ ژانویه ۲۰۲۳
*برای مادری که با پرتاب سنگ به جنگ وحوش حکومت اسلامی رفت. ۱- گردن بند