وقتی دیوارها فریاد می‌زنند الهه امانی

img

وقتی دیوارها فریاد می‌زنند

سه شنبه, 8ام آذر, 1401

ماهنامه خط صلح

وقتی دیوارها فریاد می‌زنند/ الهه امانی

نبض هنر اعتراضی در ایران می‌تپد

خیزش گسترده‌ی مردم ایران و حضور زنان و دختران در صف مقدم این خیزش‌ها خلاقیت‌هایی را که در قلب جامعه‌ی ایران خفته بود، بیدار کرده و هنر اعتراضی و نماد برجسته‌ی آن را امروزه در جای‌جای امواج اخیر مبارزات در سراسر ایران شاهدیم. این فراز باشکوه و تاریخی هنر اعتراضی و جلوه‌های آن به یمن تکنولوژی ارتباطی به سرعت از مرزهای ایران گذر کرد و نه‌تنها بین شش‌میلیون ایرانیان دیاسپورا و ایرانی‌تبارها، بلکه بین هنرمندان و کنشگران خلاق در سطح جهان موج نوینی از هنر اعتراضی را به وجود آورده است.

تعریف هنر اعتراضی و واژه‌ای مشابه و هم‌گون چون «هنر متعهد» و «هنر مقاومت» چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ واقعیت این است که خلاقیت‌های هنری ظرفیت پرتوانی برای ابراز دیدگاه‌ها و نظرگاه‌های سیاسی-‌اجتماعی دارند. هنر اعتراضی از اوایل سال‌های ۱۹۰۰ برجسته شد و در خلال سال‌های نیمه‌ی دوم قرن بیستم با رشد جنبش‌های اجتماعی در سطح جهان بالنده‌تر شد.

هنر اعتراضی و نمونه‌های آن در مبارزات به‌حق مردم آفریقای جنوبی، حمایت از صلح و پایان‌بخشیدن به جنگ ویتنام، مبارزات زنان و جنبش فمینیستی، نقاشی‌های دیواری جنبش «چیکانو»ها در آمریکا، در موسیقی راک و رپ و جنبش دانشجویی ضدآپارتاید دهه‌ی ۱۹۸۰ تا هنر پرفرمنس اَکت‌آپ (Act up) جنبش «زندگی سیاه‌پوستان اهمیت دارد» و «اشغال وال‌استریت» و صدها نمونه‌ی دیگر از جنبش‌های اجتماعی می‌توان برشمرد.

 هنر اعتراضی، هنر مقاومت و هنری که پیام سیاسی و اجتماعی داشته باشد، یکی از پرتوان‌ترین ابزارها در دست کنشگران و فعالان اجتماعی برای مقابله با بی‌عدالتی، تبعیض‌ها، به‌چالش‌کشیدن ساختارهای قدرت و اقتدارگرایی در کلیه‌ی عرصه‌های اجتماعی و سیاسی است. هنر اعتراضی می‌تواند در اشکال گوناگون هنرهای تجسمی چون طراحی، نقاشی، تندیس‌گری، عکاسی و چاپ، چیدمان، گرافیتی، دیوارنویسی یا هنرهای نمایشی چون تئاتر، رقص، موسیقی، ادبیات، شعر و داستان تجلی پیدا کند؛ به عبارتی هنر اعتراضی از کلیه‌ی محدودیت‌ها و مرزهای ژانرهای هنرهای تجسمی، رسانه‌ها و دیسیپلین‌های تعریف‌شده می‌گذرد.

آی‌‌وی‌وی، هنرمند چینی می‌گوید: «اگر باید چیزی درباره‌ی هنر گفت، آن است که هنر درباره‌ی اخلاق و اعتقاد ما به انسانیت است. به کلام ساده اگر چنین نباشد، هنری وجود ندارد.» علاوه بر آن‌که هنر اعتراضی با رشد و بازشدن عرصه‌‌ی جنبش‌های اجتماعی، به ویژه در نیمه‌ی قرن بیستم بال گشوده و عرصه‌های نوینی را در برگرفته است، خود تعریف هنر نیز متحول شده و با سبک‌های نوین و خلاق به عبارتی دربرگیرنده‌ی اشکال نوینی از بیان شده است. رشد تکنولوژی ارتباطی و رسانه‌های اجتماعی و پتانسیل متحول‌کننده‌ی اینترنت و در دسترس قرار‌دادن خلاقیت‌ها و ابتکارها برای اعتلای جنبش‌های اجتماعی نیز یکی دیگر از زمینه‌های قابل‌تأمل است.

بیان و خلاقیت هنری گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم فرصت تعبیر و بحث را می‌دهد. هنرمندان در شرایط اجتماعی اختناق و سرکوب آزادی‌های اولیه‌ی بشری برای بیان و ابراز نظرات خود از اشکال و گونه‌های هنری بهره می‌جویند که چون هنر اعتراضی عریان، گستاخ و بی‌پرده پیام نمی‌دهد. هنرمندان با نگاه‌هایی که از حساسیت‌های بیش‌تری برخوردار است، از چالش‌ها، کاستی‌ها، تبعیض‌ها و ستم‌ها متأثر می‌شوند. حس‌های پررنگ هنرمندان سبب می‌شود آثاری را خلق کنند که چون ذره‌بینی‌ این آسیب‌ها و دردهای اجتماعی را می‌کاود و این بغض‌های خفه‌شده را فریاد کنند و با آن‌چه بر آن‌ها تأثیر گذاشته و در دل آن‌ها خانه کرده، به صورت ارگانیک و خودانگیخته در برهه‌های پرتلاطم خیزش‌های اجتماعی همراهی می‌کنند.

جنبه‌ی دیگری از ابعاد گسترده‌ی هنر اعتراضی، مقاومتی و هنر متعهد آن است که هنرمندانی که در دل مردم جای دارند و محبوبند، به واسطه‌ی خلاقیت خود می‌توانند دایره و طیف وسیع‌تری را تحت‌تأثیر قرار دهند؛ البته این درباره‌ی ورزشکاران نیز صادق است. هنرمندان می‌توانند شهروندان را در پشتیبانی از جنبش‌های اجتماعی متقاعد کنند و شبکه‌ی ارتباطی آنان با مردم می‌تواند حرکت‌های عمومی را سازمان دهد و پروسه‌ی هم‌افزایی بین هنرمندان متعهد و ساختارشکن با مردم بازتولید شود و در ابعاد کلان تأثیرگذار باشد. تعهد اجتماعی هنرمندان به آمال‌ها و آرزوهای انسانی مردم، به دموکراسی، آزادی، برابری و امید به آینده از این‌جا برمی‌خیزد.

تانیاً بروگوئرا به درستی درباره‌ی نقش هنرمندان اشاره می‌کند که «احساس خوب‌داشتن کافی نیست؛ باید لحظه‌ی سیاسی خلق کرد» یا دیگو ریویرا،  هنرمند به‌نام آمریکای لاتین-‌مکزیکی می‌گوید: «نقش هنرمند، نقش سرباز انقلاب است.» هنر متعهد و هنر اعتراضی می‌تواند نقش برجسته‌کردن آسیب‌ها، کاهش‌ها و کمبودها را داشته باشد، انتقاد داشته باشد یا آن‌که کل ساختارهای قدرت را در قالب یک کارتن، یک گرافیتی یا یک شعر به چالش بکشد.

انتقال پیام برای تغییر در قالب یک خلاقیت هنری برای گذار از آن‌چه که جامعه را به بند کشیده و در انقیاد قرار داده، به موجزترین شکل ممکن می‌تواند به سرعت کنش اجتماعی و کنش اعتراضی به وجود آورد و خود رسانه شود.

گرافیتی در تورنتو در همبستگی با مردم ایران – عکس از خط صلح

هنر اعتراضی که در شرایط بحران‌ها و خیزش‌های اجتماعی رشد می‌کند، بر خلاف سایر ژانرهای هنری مشخص‌کردن زمان شروعش بسیار دشوار است. هنر اعتراضی و هنر خیابانی امضا ندارد و مالکیت شخصی بر آن ثبت نمی‌شود. هنر اعتراضی با مخاطبان ارتباطی بسیار گسترده دارد و فضاهایی را برای آنان که در حاشیه‌ی جامعه قرار دارند و خلاقیت آن‌ها نمی‌تواند از راهروهای ساختارهای هرمی قدرت و عرصه‌ی هنر عبور کند، برای ارائه‌ی خلاقیت‌های هنری به وجود می‌آورد.

هم‌چنین در مطالعاتی که حول هنر اعتراضی صورت گرفته، مشخص است که هنر اعتراضی صرفاً توسط هنرمندان حرفه‌ای تولید نمی‌شود، بلکه فعالان اجتماعی بااستعداد و نیز به گونه‌ای خودانگیخته‌ هنر اعتراضی خلق می‌کنند. دانش و مهارت‌های کلاسیک الزاماً برای تولید هنر اعتراضی نیاز نیست، زیرا به عبارتی یک بیان، یک پیام و یک رسانه است.

همین ماهیت گذار، میان‌رشته‌ای و ترکیبیِ برخی از هنرهای، به ویژه هنرهای نمایشی امکان مشارکت مخاطب را فراهم می‌آورد. بازبودن و بی‌واسطه‌بودن، رسانه‌ای‌بودن، مشارکت عمومی را دعوت می‌کند. ماهیت رسانه‌ای خلاقیت‌های هنری در واقع کانون انتقال پیام برای دعوت به کنش سیاسی و اجتماعی است.

هنر اعتراضی هم‌چنین آینده‌محور و با تأکید بر افشای روابط قدرت نهفته و بازدارنده است. هنر مقاومت در کنش اجتماعی در دوران آپارتاید آفریقای جنوبی با قیام «سوئتو» (Soweto) و خیزش انقلابی آن‌جا آغاز شد. تصاویر استیو بیکو، فعال کاریزماتیک که از بطن مبارزات مردم آفریقای جنوبی برخاست، در نقاشی‌های دیواری، پوستر، تی‌شرت و گرافیک با پیام‌های سیاسی واژه‌ی هنر مقاومت را در آفریقای جنوبی توصیف می‌کند. استیو بیکو نماد مبارزات ضدآپارتاید در آفریقای جنوبی در سال ۱۹۷۷ توسط پلیس کشته شد که این خود خشم و موجی عمیق‌تر از اعتراضات برای سرنگون‌کردن حکومت نژادپرست برانگیخت.

اگرچه اشاره شد که بسیاری از آثار هنر اعتراضی الزاماً توسط هنرمندان شناخته‌شده و به‌نام خلق نمی‌شود، اما از جمله آثاری که خلاقیت خود را برای اعتراض به جنگ، ستم و خشونت به کار گرفته‌اند، می‌توان از «گرونیکا»ی پیکاسو یا کارهای هنری نورمن کارلزبورگ درباره‌ی جنگ ویتنام یا سوزان کرایل درباره‌ی شکنجه در زندان ابوقریب عراق توسط سربازان آمریکایی یاد کرد.

تصویر اول: دختری با بالن، ۲۰۰۲، اثر بنکسی تصویر دوم: نه دختر، نه بالن… دیگر هرگز، ۲۰۲۲، اثر سیاوش مقیمی

از دیگر هنرمندان به‌نام که آثار و نامشان با هنر خیابانی و گرافیتی یکی است، بنکسی، هنرمند و کارگردان فیلم است. این هنرمند که هویت و نام واقعی او هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و تأیید‌نشده باقی مانده، از سال‌های ۱۹۹۰ در انگلستان فعال بوده است. کارهای بنکسی بر دیوارهای شهرهایی در کشورهای گوناگون نقش بسته؛ بدون امضا و با عبور گستاخانه و بی‌باکانه از ساختارهای دنیای هنر و گالری‌ها. او هنرمندی است که یک‌بار هنر گرافیتی و هنر خیابانی را به عنوان هنر طبقه‌ی پایین که درصدد انتقام است، توصیف می‌کند. او می‌گوید گرافیتی از روش‌های چریکی استفاده می‌کند و این روش‌ها به خود اجازه می‌دهد که قدرت، قلمرو و شکوه و جلال را از دشمنی که بزرگ‌تر و مجهزتر است، بگیرید. او در این رابطه می‌گوید اگر شما صاحب کمپانی یک قطار نیستید، بروید و روی آن نقاشی کنید و آن قلمرو را تصرف کنید.

هنر اعتراضی در خیزش اخیر ایران

دگرگونی‌های اجتماعی در بستر آفرینش‌های هنری ثبت و در اذهان و قلب آحاد جامعه تکثیر می‌شود. تصویرها، سرودها، نقاشی‌ها، دیورانویسی‌ها، اشعار و شعارها نبض افت‌وخیزهای تحولات اجتماعی را در خود می‌پرورانند. هنر معترض، مقاومتی و انقلابی بر لبه‌های شفاف و درخشان درفشی که کهنه را می‌درد حرکت می‌کند و تداوم حرکت به سوی آینده‌ای روشن، عادلانه و با کثرت‌گرایی را ممکن و فرماندهی می‌کند.

جبهه‌ی مقابل هنر معترض هیچ‌گاه در هیچ نقطه‌ی جهان نتوانسته در برابر خیزش‌ها فرهنگی استوار، خلاق و تأثیر‌گذار بیافریند. مقابله با خیزش اجتماعی گسترده و حفظ جبهه‌های رو به گذشته، ساختارهای سست‌نهاد و استراتژی‌های فرهنگی اقتدارگرایانه حتی اگر «سلاحی» دربرداشته باشد، نمی‌تواند ارتشی را که از نظر مشروعیت شکست خورده، «فرماندهی» کند و در این مصاف فرهنگی نمی‌تواند پیروز شود. هنر اعتراضی، متعهد و مقاوم در واقع زنگ‌های راه بدون بازگشت به گذشته را به صدا درآورده‌اند.

هنر اعتراضی در خلال دو ماه گذشته هم‌پای خیزش مردم ایران، به ‌ویژه دهه‌ی هشتادی‌ها، زنان و دختران رویش و پویشی شگرف داشته است و در هریک از مناطق و جغرافیای ایران ویژگی‌های زیبا و برجسته‌ی قومی خود را نیز انعکاس داده است.

دیوارنویسی تنها با یک جمله‌ی ساده‌ی «چه شهامتی در این سرزمین پنهان بود» و تصویر دختری است با کوله‌پشتی یا نگارش‌های دیواری «زن، زندگی، آزادی» (عکسی که در ابتدای این مطلب مشاهده می‌کنید)، پوسترهای خلاقانه، سرودها، هزاران‌هزار کاربرد تصویر مهسا (ژینا) امینی، کلیپ‌های هنری و ده‌ها و صدها آثار هنر اعتراضی فصلی جدید در ادبیات هنر اعتراضی را به نگارش درآورده است.

در ایران هنر اعتراضی که هر لحظه می‌شکوفد و بارورتر می‌شود، زمینه‌های هنر فمینیستی را نیز بارور می‌کند. هنر فمینیستی دغدغه‌ی جنسیت را آگاهانه پیگیری می‌کند. هنر فمینیستی الهام‌بخش تغییرات، دگرگونی‌ها و نگرش‌های فرهنگی و تغییر کلیشه‌های جنسیتی در هنر است.

این ایده که «شخصی سیاسی است»، این مکاشفه‌ی شخصی از نظر هنری می‌تواند ابزاری سیاسی باشد. بسیاری از کنشگران در مطالعه و نگرش به ابعاد عمومی تجربه‌های شخصی جنسیت را هدایت کرده‌اند. هنرمندان و کنشگران خلاق که دغدغه‌ی تبعیض‌های جنسی، جنسیتی را دارند، از هنر اعتراضی و عرصه‌های متنوع آن بهره جستند تا مناسبات قدرت نابرابر جنسی، جنسیتی در نظام دیرپای پدرسالارانه را به چالش بکشند. این هنرمندان به صورت مداوم و پیگیر مفروضات زیباشناسی سنتی را نیز مورد سوال قرار داده‌اند تا عرصه‌های آن‌ را باز کنند و دربرگیرنده‌ی تنوع و چندصدایی باشند. در هنر اعتراضی، به ویژه در هنرهای نمایشی و خیابانی مخاطب تنها مصرف‌کننده‌ی خلاقیت هنری محسوب نمی‌شود و بخشی تأثیرگذار در تولید کار محسوب می‌شوند.

می‌توان به جرئت ابراز داشت که نبض هنر اعتراضی فمینیستی امروزه با سرودها، تئاترهای خیابانی، نقاشی‌ها، پوسترها، کلیپ‌ها، موزیک‌ها، رقص‌ها و ده‌ها گونه‌ی دیگر در ایران و در بین ایرانیان دیاسپورا می‌تپد و نقش تاریخ‌ساز خود را نه‌تنها در بین ایرانیان و ایرانی‌تبارها، بلکه در عرصه‌ی جهان کلید زده است و هم‌چنان چون موجی که  آسودگی را تاب ندارد، به جلو می‌رود.

به نقل از اِما گولدمن،  فعال سیاسی و نویسنده‌ی روسی، «اگر نتوانم برقصم، انقلابت را نمی‌خواهم.»