ایران کجاست؟ پرسش بسیار ساده و کوتاه است؛ اما نباید گمان برد که پاسخ هم ساده و کوتاه است. همه ی دشواریها ی ایران امروز از همین نقطه و با همین پرسش آغاز میشود. پیوستار ایرانیان در پهنه ی سیاست و رویاهایی که برای ساختن ایران آینده دارند، نیز با پاسخ به پرسشهایی از این دست بالا میآید و رنگارنگ میشود. ایران کجاست؟ پاسخ به این پرسش را کجا باید جست؟ مطالعه ی تاریخ چه سهمی در درانداختن یک پاسخ منصفانه و معنادار دارد؟ آیا در پاسخ به پرسشهایی از این دست باید به تاریخ بازگشت؟ و تا کجا باید پس رفت؟ چه کسی داور است؟ و داوری چهگونه باید باشد؟ آیا بازگشت به تاریخ راهی به رهایی از کژفهمیها میگشاید؟ یا تاریخ جعبه ی پاندورایی است که اگر گشوده شود، با خود ستیز و ویرانی و سوگها ی بسیار خواهد آورد؟ ایران کجاست؟ آیا چنین پرسشی، پرسشی پیشینی است و برای دریافت پاسخ مناسب باید پای صحبتها و مردهریگها ی پیشینیان نشست؟ یا ایران امری پسینی است و در همسازیها، همجوشیها و همدلیهاپسینی مردمان ایران و تعادلات دمکراتیک آفریده خواهد شد؟ ایران کجاست؟ و آیا در نادانی و بددانی به ایران، اگر بخت گذار از جمهوری اسلامی ایران فراهم آید، فرآیند گذار به گذاری دمکراتیک خواهد انجامید؟ یا گذار به گذار از ایران هم کشیده خواهد شد. برای درک چنین گزندی است که باید به این پرسش پاسخ داد. و پاسخها ی موجود را بررسید. قومگرایان، مرکزگرایان و ناسیونالیست چه میگویند؟ و ایران را چهگونه تصوبر میکنند؟ این همه را با کامبیز قائممقام که عضو جبهه ی ملی بیرون از ایران است در میان گذاشتهام و در پی آن بودهایم دریافتی دیگر و ژرفتر از ایران و ایرانیان پیش بگذاریم.
۱۰ فوریه ۲۰۲۴