زهرا شمس چرا گلشیفته در مهمانی پس از اهدای جایزه نوبل آن چنان که خود او نیز گفت پروتکل را ندیده گرفت

img

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

رند در دیوان حافظ کسی است که رها از بند دین است یعنی از دین پیروی نمی کند، با قراردادهای اجتماعیِِ دستوری که از سوی حکومت بر جامعه تحمیل می شود مخالف است. فردی آگاه، آزاده و آزاداندیش است. رندی نشانگر رها بودن از قید و بندها است و نشانی از روشنفکر بودن در خود دارد.

در مصراع اول رند و زاهد در برابر هم و ضد هم هستند. رفتار حافظ که خود را رند می داند از نظر زاهد که در ظاهر پیرو دین است گناه به شمار می آید.  زاهد هم از این روش حافظ و رند بودن او ایراد می گیرد و آن را نمی پسندد. اما حافظ به زاهد اطمینان می دهد که گناه او را به حساب زاهد نخواهند نوشت.

خبری که این روزها بسیاری از ایرانیان را شادمان کرد اهدای جایزه نوبل صلح به بانوی شجاع ایران نرگس محمدی بود. این خبر و اتفاقاتی که در جریان این مراسم در حضور شاه و ملکه نروژ افتاد عکس العمل های گوناگونی را به همراه داشت. از جمله این که شماری از رفتار گلشیفته فراهانی هنرپیشه ایرانی مهاجر برانگیخته شده و به او خرده گرفتند، از آن میان گفتند که چرا او پروتکل مراسم را انجام نداد و آبروی ایرانی ها را برد!!!

در ابتدا خوبست بدانیم پروتکل چیست و در چه حالاتی رعایت آن واجب است.  

برابر فرهنگ لغات لاروس پروتکل از لاتین پروتوکولوم   protocollum و یونانی  prôtokollon گرفته شده است.

پروتکل از نظر دستوری اسم است و آن مجموعه ی قوانینی است که مربوط به آداب (اتیکت) و رفتار است و برای مراسم رسمی نوشته می شود.

برابر لغت نامه دهخدا پروتکل به معنای قرارداد و پیمان نامه است.

به طور فشرده می توان گفت پروتکل قرارداد یا قوانینی است که برای مراسم رسمی نوشته و انجام می شود.

با خود فکر می کردم چرا گلشیفته در مهمانی پس از اهدای جایزه نوبل آن چنان که خود او نیز گفت پروتکل را ندیده گرفت و در نتیجه شماری تیر انتقاد را به سوی او نشانه گرفتند.

او با این کار چه قصدی می توانسته داشته باشد؟

چه تاثیری از این عملکرد او پدید آمده است؟

و به این نتیجه رسیدم که:

در سرزمین تحت فرمان جلادان حکومت اسلامی  که ظلم و بی عدالتی بیداد می کند،

در سرزمینی که هیچ کس به هیچ کس، دیگر رحم نمی کند،

در دنیایی که ثروتمندان به فقیران نمی اندیشند،

 در سرزمینی که بچه ای که باید از زندگی و آسایش برخوردار باشد و به مدرسه برود، در سطل زباله به دنبال لقمه ای نان می گردد،

در دنیایی که جوانی با مدرک فوق لیسانس یا دکتری کولبری می کند،

در سرزمینی که دختر ایرانی برای درآوردن خرج زندگیش خود فروشی می کند،

در جایی که جوان ایرانی به جرم میهن دوستی و دلیری در زندان به سر می برد،

در جایی که صدای مردمان مظلوم ایران در گلو خفه می شود و کسی دم بر نمی آورد،

و در نهایت در دنیایی که کشورهای قدرتمند سر خود را مانند کبک زیر برف کرده اند و نسبت به آنچه در ایران می گذرد بی تفاوت و بی عمل هستند و تنها به منافع خود فکر می کنند،

دیگر جایی برای احترام گذاشتن به پروتکل ها باقی نمی ماند.

بیشتر کسانی که به گلشیفته خرده گرفته اند آب به آسیاب حکومت آخوندها می ریزند و یا کسانی هستند سنت گرا که پروتکل ها را مهم می دانند . آن ها در محدوده ها و چارچوب هایی که خانواده یا خود و یا حکومت برای آن ها ساخته، زندانی هستند. برای آنان قدم گذاشتن به بیرون از این مرزها غیر ممکن است اما برای جوان ایرانی و زن ایرانی امروزی چنین نیست:

زن ایرانی همچون گلشیفته در این چند سال آخر تابوهای زیادی را شکسته است. 

زن ایرانی شهامت آن را دارد که قراردادهای اجتماعی موجود را نپذیرد و پروتکل ها را به شکند؛ زیر بار زور نرود، روسری از سر بر دارد، آواز بخواند، در تظاهرات شرکت کند،

زن ایرانی نه تنها پروتکل ها را می شکند بلکه قوانین غیر انسانی را هم زیر پا می گذارد.

 آیا در شرایطی که به کمترین حقوق انسان ها توجه نمی شود، رعایت پروتکل ضروری است؟

جوان ایرانی، زن ایرانی پروتکل را ندیده می گیرد زیرا حاکمان در ایران حقوق زنان، کودکان و مردان را ندیده می گیرند، از قانون و قدرت سوء استفاده می کنند ، مال و اموال مردم را علنا می دزدند، جنایات بسیاری را نسبت به هر ایرانی شریف با فرهنگ و از خود گذشته اعمال می کنند.

اگر زن ایرانی به دنبال پروتکل بود هرگز از خانه خود بیرون نیامده بود، روسری خود را آتش نزده بود و در تظاهرات شرکت نکرده بود.

اگر زن ایرانی پروتکل ها را رعایت کرده بود قیام زن زندگی آزادی هرگز اتفاق نمی افتاد.

اگر زن ایرانی پروتکل ها را نشکسته بود نام مهساها، ساریناها، نیکاها و صدها جوان دیگر تنها نامی برروی سنگ گورستان ها بود .

زن ایرانی به مفهومی که حافظ می گوید رندی است، اندیشمندی است آزاده. گلشیفته با ندیده گرفتن پروتکل در برابر شاه نروژ، همسرش و بزرگان آن کشور در برابر جهانیان و دوربین های بسیاری از کشورها ذره ای از درد نهان انسان ایرانی را همراه با آواز به نمایش گذاشت و به گوش جهانیان رساند.

او گستاخی و دلیری این را داشت که به خاطر مردم ستم دیده ی سرزمین مادری اش پروتکل را دنبال نکند.

حسودی، تنگ نظری و نوکر حاکمان بودن راهی به جایی نمی برد. ایراد گرفتن از هر حرکت مثبتی راه به جایی نمی برد. بیایید پشتیبان یکدیگر باشیم. تا زمانی که تنها ایراد بگیریم و از هم پشتیبانی نکنیم در بر همین پاشنه می چرخد که سال هاست می چرخد و این خواست حکومت است.  

به طور یقین زن ایرانی این سخن حافظ را در گوش خود دارد که می سراید:

گر من از سرزنش مدعیان اندیشم

شیوه مستی و رندی نرود از پیشم

زری شمس ۲۹ آذر ۱۴۰۲ برابر با ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳